تحولات منطقه

مشهد- وقتی روایت زندگی راز بی بی مادر ۲۶ ساله‌ای که با سه فرزند۱۱، هفت و سه ساله‌اش روزگار را بسختی می‌گذراند برای نخستین بار در ۹ بهمن سال گذشته چاپ شد. تماس‌ها و پیام‌های زیادی برایمان ارسال شد و عده‌ای اعلام آمادگی کردند که این مادررا تنها نباید گذاشت.

خیران مشهدی آستین ها را بالا زدند/آرزوی بچه‌ها برآورده شد
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

سرورهادیان: همه ماجرا روایت یک تصادف بود که منجر به راه نرفتن شقایق هفت ساله شد او سه سال است که نمی‌تواند دیگر نه راه برود و نه بخندد. راز بی بی از مستأجری و نداشتن و نبود امکان کار کردن برایمان درد و دل کرد و این درحالی است که بخشی از درمان این دختر به فیزیوتراپی برمی‌گردد. به همت یک خادم از خادمین امام هشتم ۲۰ جلسه فیزیوتراپی شقایق رایگان انجام شد و امید بهبودی در دل مادر و این دختر کوچولو جوانه زد.
دو هفته پیش با تماس مجدد «راز بی بی» دریافتیم. برای یک میلیون رهن و ماهی ۱۵۰ هزار تومان صاحب خانه عذر او را خواسته و امکان ادامه درمان شقایق و هزینه‌های زندگی را ندارد.
راز بی بی این مادر جوان که خودش نیز در همان تصادف از ناحیه کتف و مهره‌های کمر دچار آسیب دیدگی جدی شده است، امکان کار کردن را دیگر ندارد. از طرفی به دلیل نبود امکان خرید ویلچر ادامه درمان برای این مادر به جهت بغل کردن شقایق دیگرممکن نبود.
با همراهی گروه جهادی عاطفه‌ها به دیدار آن‌ها رفتیم و برای شروع آرزوهای بچه‌ها پرسیده شد.
سمیرا شاهوردی مدیر این گروه وقتی از بچه‌ها آرزوهایشان را پرسید، آسیه لباس و شقایق عروسکی با لباس صورتی و محمد ماشین را در رؤیاهایشان جست و جو می‌کردند.
حالا به اتفاق یکی از این خیرین و مدیر گروه جهادی و چند نفر دیگر برای برآورده کردن آرزوهای بچه‌ها می‌رویم.
لباس وعروسک و ماشین به بچه‌ها هدیه داده می‌شود. نگاه زیبا و خنده شیرین آن‌ها شاید از لحظات فراموش نشدنی بود که چشمانمان را شرجی کرد.
حالا این خانواده کوچک هنوز هم نیازمند دستان یاری شما خیران است. پزشکی کویتی و متخصص اعلام آمادگی کرد که در چند ماه آینده به مشهد بیاید و معاینه و مقدمات درمان اورا در سرزمین امام مهربانی‌ها انجام دهد.
 اما تا آن زمان نمی‌توان درمان شقایق را به تعویق انداخت و این در حالی است که هنوز تا تهیه مبلغ رهن و هزینه درمان و مخارج خانواده نیاز به یاری است. شقایق می‌تواند به همت پزشک یا یک مرکز فیزیوتراپی دوباره راه برود و مانند همه بچه‌های همسن و سالش بخندد و به مدرسه برود. می‌شود برای این مادر جوان سرپناه امنی فراهم کرد تا در کنار سه فرزندش، دیگر نگاهش نگران نباشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.